ایطال

کش دادن حیات به طول رنجی

بر لعنت آسمان،ذره ای، سرای سپنجی

و تکرار تند نجوای غریبه ای همچون خنجی

بر دلی که آه چه نامش نهم جز گنجی


طغیان رود سرزمین های شگرف می سازد 

و کرنش موقت درخت ، تخمی است در آینده


شنیدن نامی، آنچنان که پریدن از لانه

و گسستن از هوایی هرچند در فراخور خانه

و درگیر در تباهی زمانی در آستانه

و از یاد بردن آوای مرغی در لانه


"افسوس که بی فایده فرسوده شدیم"


من جنون تو را بو می کشم، چون که تو انسانی و من از تبار ددان

و قلب پاره پاره ی تو را به نیش می کشم،قلبی که دور می داری از بخردان

زیرا که شنیدن نام تو، تنفس هوای کوه است دم صبح، در پی سگان

آنگونه که بر هر درختی و در هر رشته ی کوهی، جنگلی ، دشتی یا بیابان


"نابوده به کام خویش نابوده شدیم"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد