دویده ام !
هن و هن ! انگار از پله های معبد قوم مایا آن بالا که سرم را بزنند؟ نه که قلبم را دربیاورند.
هن و هن !
انگار از پله های معبد قوم مایا
آن بالا که سرم را بزنند؟ نه که قلبم را دربیاورند.
آن بالا
که سرم را بزنند؟ نه که قلبم را دربیاورند.
که سرم را بزنند؟
نه که قلبم را دربیاورند.
- "به خودت اهمیت بده!
بگذار هوش تو برنده باشد نه دستهای تنومند او"
بگذار هوش تو برنده باشد
نه دستهای تنومند او"
ای کاش زمین وارونه بود!
ای کاش اتاق وارونه بود!
ای کاش همه ی بازجوها وارونه بودند
تا تو آویزان از پا ، هنوز ایستاده باشی. 20 مرداد 1388
تا تو آویزان از پا ، هنوز ایستاده باشی.
20 مرداد 1388