مانیفست

به سرکش طوری زمان می گذرد 

و من لحظه ها را می هراسم از هول انتها

پس زندگی می کنم

می زیم و به زمین پناه می برم

پیش از افتادن آخرین برگ ، باز شکوفه می دهم 

همچون پیچکی قاصدکی و سنجاقکی 

حتی برای یک روز

پیش از شنیدن آخرین کلا م می گویم 

پیش از آنکه چراغ ها خاموش شوند چراغی روشن می کنم 

و به آواز همه گوش می دهم


این شعله نباید خاموش شود

این راه نباید به پایان برسد


شهریور 96