عاشقانه

واژه آیینه است.

واژه 

شعر است 

و صدای نفس های تو.

واژه تویی

بی زنگار

که تهوع تکرار روز ها را در بستر صداقت لمیده ای.

واژه چشمان توست


من تو را می پرستم 

من عاشق تو ام

من تو را دوست دارم 


تو را 

و چراغ جادویی که به گردن آویخته ای.



گفتار درمانی

در به درم!


در به در یک سشوار


- سشوار نه عزیزم سش اوآر


غرق گشته ام در شعر آزادی سیمون دوبوار


-آزادی که شعر دوبوار نبود!


-پس مال کی بود؟


پل الوار


سش اوآر


سش اوآر


نه همچون مانتو و شلوار


سش اوآر


اوآر


اوآر


همچون صدای اغواگر مرغابی ای پروار


خسته شدم.


خسته شدم.


 بند از دلم بردار!


چگونه این همه هجای خونین را پشت سر هم تکرار کنم

اندکی دست نگهدار

می خواهی نگهم داری دوست من

به هیچ چیز دل مسپار



خرداد 92