جهان چندم

زمین را قسمت می کنم:

تا اینجا برای خانه های گلی  

 

تا اینجا را ماهی ها پرواز کنند 

 

تا اینجا آینه ای کدر روبروی آسمان 

 

هر چه ماند سفره ای پهن می کنم   

دو طرفش می نشینم  

 گرسنگی می خورم

عاشقانه 2

به نقطه ای نگاه می کنم  

به زمانی پیش تر  

 

به ستاره ای . 

می دانم فردا را هم می شود به همین وضوح دید 

 

وقتی که به من نگاه می کنی 

 

وقتی که مرا دوست داری

 

عاشقانه 1

به شدت می تابید خورشید  

یادآور آنکه هر کاری از من ساخته نیست 

چون خیره شدن در چشمانت