-
رویارویی
دوشنبه 26 مردادماه سال 1388 18:52
- "به خودت اهمیت بده! بگذار هوش تو برنده باشد نه دستهای تنومند او"
-
آرزو
شنبه 24 مردادماه سال 1388 17:42
ای کاش زمین وارونه بود! ای کاش اتاق وارونه بود! ای کاش همه ی بازجوها وارونه بودند تا تو آویزان از پا ، هنوز ایستاده باشی. 20 مرداد 1388
-
قلمرو
سهشنبه 30 تیرماه سال 1388 18:11
در تو فرو می روم تخت. بارگاه کاخهای خوابهای من. تو را دوست دارم ! تمام قد در آغوشم می گیری . بر تو تمام می کنم تاریخهایم را با تو تمام می کنم هرچه از سرم گذشته دشت سبز! کوه بلند! مرد قوی! قلمرو فروانروایی من بر هستی. غلت من در لذت و هراسها. کنارت می آیم با دانایی به گریز صیحگاهی به جهنم! به آنچه تو نیستی می خواهمت بیش...
-
زهر
سهشنبه 30 تیرماه سال 1388 16:01
صبح دو قاشق شب می خورم. ظهر دو قاشق شب می خورم. شب دو قاشق شب می خورم. هر هشت ساعت به هشت ساعت.
-
در سخنرانی
یکشنبه 28 تیرماه سال 1388 13:25
"چراغها همه به مسجد رواست به خانه حرام است" شب پره ی مزاحم می گفت و می رقصید.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 خردادماه سال 1388 14:24
آه، آه اشک ، اشک برای ملت
-
مسابقه
جمعه 8 خردادماه سال 1388 20:02
تند می دوی که تند بدود در ازای تو که تند می دوی از کنار پیرزنی مادربزرگت؟! "چقدر من کندم چقدر تند می دود دخترم عمرم"
-
بیتوته
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 12:03
ماشین گشت واستاد من بی اختیار دویدم .تو اون لحظه مطمئنم که هیچ چیزی همرام نبود که بتونه باعث مشکلی برام بشه .حدود 12 شب ، داشتم حوالی خونه قدم می زدم .شاید تنها چیزی که بود عضویت تو انجمن بود ، انجمن ترک ، البته فقط برای ترک آدما اونجا انجمن نمی کردند .خیلی ها اونجا آدمهای واقعا مهمی بودند. - "ببین باربد! من و تو...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 10:47
من به دو تو سلانه داریم می میریم. اردیبهشت 88
-
:)
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1388 10:45
ژاپن اسلامی اسلام آمریکایی فروردین 88
-
عِـــــرق
شنبه 14 دیماه سال 1387 15:12
بین جلگه و کوه مردابی مانده، مه آلود و بوی تعفنی در میان ، جاگیوه ای است موهوم کسی لنگ ، پریده است، افتاده است، سکندری خورده همه را " ازکوه بالا می رویم آویزان از ما گاوهایمان، " هنوز صدای پا می آید " در دشتها زیر چادرهایمان پیش پادشاهمان و اسبها می خوابیم می رویم جایی که علف رشد کرده است " بین کوه...
-
نما
دوشنبه 29 مهرماه سال 1387 17:50
همچون شاخه ی پیچکی، از هر جا که مرا ببری به راه دیگری می روم. سرم را بزنی، سینه ام را می شکافم ، دستهایم را باز می کنم، به راه دیگری می روم. بگذار رشد کنم، پهن شوم ، تا انتهای آنتن ها، روی دیوارها. مهر 87
-
هورا !
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 11:17
تنها به خاطر اینکه مانند من نبود تأییدم نمی کرد کشتمش! به هورای هزاران نفر در میدان شهر. "مرگ بادا ! درد بادا ! باد بادا !" ما درختانی بی ریشه اییم. ما درختانی بی ریشه اییم. تیر ۸۶
-
بزرگی
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 11:08
به دنبال گورخری می دویدیم، هرکدام سنگی بر دست چوبی در دست، تا لای دندانهای نوجوان کف دست مادر پیرمان و تا همه جای کودکی که در غار زندگی می کردیم با آنها، اثر سرخ سیری بماند. من بزرگ شده ام ، گاهی با اجدادمان به شکار می روم. خرداد ۸۶
-
تماشاچی
شنبه 4 خردادماه سال 1387 15:03
- امسال 24 سالت تموم می شه ، هنوز به فکر یه کار خوب و درس درمون نیستی ! کی می خوای یه فکری بکنی به حال خودت؟ هنوز صداش تو گوشمه خیلی وقته که صداش رو نشنیدم ، یعنی از هفته ی پیش تا حالا . باشگاه هزینه ی تلفن به هر جا رو تقبل می کنه ولی فکر کنم اینجوری بهتره حداقل تا 2 سال دیگه باید این وضعیت رو تحمل کنه .بهتره به دوریم...
-
پـــــا
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1387 16:01
_ سبک شما در نوشتن منحصر به فرده آقای فیروزی! = منحصر به فرد بودن به نظر خودم اهمیت زیادی نداره .اصل اینه که من از قواعد پایای طبیعت به درستی توی نوشتن استفاده کنم به همین خاطر نوشتار من به واقعیت سعی می کنه نزدیکتر بشه _ یعنی شما خودتون را رئالیست می دونید؟ = نه به اون معنا که تو ذهن شماست . من فقط از تخیل بیش...
-
مدح هزار و یک شب
شنبه 10 فروردینماه سال 1387 03:35
هزار شب و شبی هزار پریزاد و من رخّامهای زرد گلهای عنبرین ازدور سیاهی ای پیداست سردابی است که کودکان گرسنه ای در پایان پله ها انتظار اجساد زنده ی زنان بیوه را مردان بیوه را می کشند. □ محسنات السماء ! هو ! هو ! تمامی اجرام گیتی از دورترین کهکشان، شنهای ساحل نزدیکترین رود و جن های نگهبان گنج شدّاد، به تعدادشان کنیزکانی...
-
ما همگی منتظریم
پنجشنبه 8 فروردینماه سال 1387 03:05
اززلفای پا فیلیش خوشم می آد.بعضی وقتها منشی می شه، چون خانمها زود باید برن و کار اغلب تا شب طول می کشه . جای زن شب کجاست ؟ تو خونه .و جای مرد؟ به خیلی چیزا بستگی داره. یه جورایی شبیه به خواننده های انگلیسی دهه هفتاده، ولی چیز زیادی نیست. -”رو پشت بوم نرو دوربین داره” رو پشت بوم نمی رم دوربین داره .رو پشت بوم نمی...
-
صلح
پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386 21:33
سکوت را رعایت کنیم. حتماً سکوت را رعایت کنیم. این گونه است که می توانیم به نظم نوینی برسیم. جمعیت ما نسبت به جثه هامان خیلی زیاد است . اینجا به اندازه ما ظرفیت صدا را ندارد. غذا ندارد. بهمن ۸۶
-
شعر خوانی
شنبه 29 دیماه سال 1386 11:57
خواندن ، دیدن و شنیدن آثار در هنرهای مختلف از قبیل ادبیات، نقاشی و موسیقی در واقع اولین تفسیری است که مخاطب -به صورت عام- در برخورد با اثر بدست می یابد . اگر شعر فقط به عنوان یک نوع اثر هنری قلمداد شود، شعرخوانی در واقع توسط هر کس که اتفاق بیفتد چه شاعر چه مخاطب در واقع اولین تفسیری است که از اثر بدست می رسد .از خواص...
-
...
شنبه 29 دیماه سال 1386 09:55
آنچه نمی گویم آنچه نمی خواهم بگویم. آبان ۸۶
-
گفتگو
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 17:40
آقا بیا بشین! دندان مرد بی نوای اسیری ، کاندر خلال باغ خویش قدم می زد، تو از برای چه کشیدی ؟ سخن بگو! فرض اینکه او ، به شکلی دگر اندیشه می کند یا آنکه او به چراغی دگر، در تار شب، فیل ستبر را ور انداز می کند. خون از دماغ او انگشت پای او یا ناخنش دستان تو کفشت لگد چرا؟ گیرم که لاف می زند او هشدار آن که دگر نیست در...
-
سرگذشت
جمعه 6 مهرماه سال 1386 14:52
- های قاضی القضات! پول! پول! مرکب به صمیمی ترین جهت چرخید. گهواره از نشانه ی امید تهی شد، و آخرین چراغ توسط اولین صدا خاموش گشت. -های قاضی القضات! پول! پول! وز وز سوزناک باد از نزدیکترین جای به انشاء گاه طبیعت هُرِّی گذشت. خنده از لبان گلی جوشید و سیاه سیاه شب شروع می شد. مردی کنار پنجره نشست و به دورترین جایی که...
-
ضربه
جمعه 16 شهریورماه سال 1386 02:05
- آقایان وکلا گوش کنید. - خواهش می کنم. - رجال محترم گوش کنند. تق! تق! - نزن لا مصب نزن! می شد صدای وق وق بچه را شنید. مرد را هل داد،دست زنش را گرفت از جوغ در آورد. موهایش بیرون بود. شهریور ۸۶
-
از اختلاط زبان ها تا حذف آنها
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1386 05:41
شاید مهمترین مساله ای که هر زبانی با آن روبروست تغییر همیشگی آن زبان است.البته بررسی زبان به تنهایی و بدون در نظر گرفتن دیگر عوامل فرهنگی کار دقیقی نیست.ولی به هر حال مساله زبان آنقدر جامع است که بسیاری از قضایا را پوشش می دهد.فیلم ،نقاشی، نمایش ،موسیقی ، رسم الخط و دیگر عوامل فرهنگی رابطه تنگاتنگی با زبان دارند. زبان...
-
چهار تا فصل
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 14:33
- آری بهار فرصت دیدار تازه ایست فصل دوباره ایست در ایوان خانمان بر ساختار سرد یکی تیر مرگبار بر قلبهای خفتمان نویدی است نوبهار سوسن چراغ باغ، بلبل به نغمگی عشق پدر به دختر بی پرده در گذر - مردی کنار چشمه،پرموی دختری ، پشت درخت سیب می خورد ، می نگرد ، ریسه می رود سنگی گداخته از تف آفتاب خالو رسید، آلو به دست ( مزرعه...
-
نخست
سهشنبه 24 بهمنماه سال 1385 15:24
واضحه که تو خیلی زمینه ها ما اون جایی که می بایست باشیم نیستیم .ادبیات و موسیقی هم از این مقوله نه تنها خارج نیستند بلکه خیلی متاثرند.خوب هر کس می تونه دلایل این مشکلات رو به گونه ایی که می فهمه تحلیل کنه .ما تو دوره هایی هستیم که می شه بهش گفت دوران مدرن شدن یه جامعه .مدرنیته مث هر مقوله دیگری ضررها و منافعی داره...