در تو فرو می روم تخت. بارگاه کاخهای خوابهای من.
تو را دوست دارم ! تمام قد در آغوشم می گیری .
بر تو تمام می کنم تاریخهایم را با تو تمام می کنم هرچه از سرم گذشته دشت سبز! کوه بلند! مرد قوی! قلمرو فروانروایی من بر هستی. غلت من در لذت و هراسها. کنارت می آیم با دانایی به گریز صیحگاهی به جهنم! به آنچه تو نیستی
می خواهمت بیش از آن چه چای شیرین را می خواهم و انسانهای بیدار را
چند بار با تو تا ماه پریده ام. چند بار با خورشید بر سر تاجش گلاویز شده ام. تو قایل ستایشی. گور پرامید. 17 خرداد 1388
|