اون بالا

- هفتاد ، هشتاد دور، دور خورشید می زنم و بعدشم خداحافظ

تازه اگه شانس بیارم


"پرکن پیاله را"


- حالا می خواد مث موسیلینی، ملت صف ببندند تا رو جنازم تف کنند،

یا چند تا قبه و مجسمه و چراغ رو جسدم بسازنــد

          

آره!

 

"پرکن پیاله را"


- مث اون هندیه وسط سِند و پهن و گاو و فقر ، شنا کنم

یا اینکه وسط اون همه اقیانوس- تو هاوایی - این لنگمو بندازم رو اون یکی و تو آفتاب دراز بکشم


"کاین آب آتشین

دیری است ره به حال خرابم نمی برد"


     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد