شوق قربانی

دویده ام ! 

هن و هن !

 

انگار از پله های معبد قوم مایا 

آن بالا 

که سرم را بزنند؟ 

نه که قلبم را دربیاورند.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی علیزاده چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:59 http://smoulder.blogfa.com/

فوق العاده بود دوست عزیز
آرزو می کنم که جوهر قلمت هرگز ، هرگـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــز خشک نشه
لطف بیکرانت را سپاس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد